Friday, August 19, 2022

نون دندان

ده سال پیش که باید چمدان شلخته مهاجرت تحصیلیم را می بستم، درست توی هفته آخر یادم آمد که دندان آسیاب شماره فلانم، پانسمان موقت است. دندانم را برده بودم پیش رفیقم نون. همشهری و هم دوره بودیم ولی چون رشته هامان فرق داشت، دوره دبیرستان نمی شناختمش. البته آن موقع کسی را به آن صورت، هیچ جا نمی شناختم. همان تک و توک آدمی را هم که می شناختم از روی رتبه بالای قلمچی و تست فلان بود. به هر بار، نون دوستِ دوست دانشگاهم بود و هرازگاهی هم را می دیدیم. بچه با معرفتی بود و به نظرم صدای خوبی هم داشت. یک حال آدم بزرگی هم داشت که به دل آدم می نشست. همین چند روز پیش یادم امد که اولین بار که با ماشینم از تهران رفتم ییلاق، کناردستم نشسته بود و من -با عقل الانم می دانم که مثل بچه دنبال تایید- ازش پرسیدم که دست فرمانم چه طور است. توی جوابم مدل راننده تاکسی های سیبیل زرد گفت تا وقتی تصادف نکنی و جریمه نشی، خوبه دیگه. القصه، دندانم را نون چند ماه قبل پانسمان موقت کرده بود و قرار بود هفته بعدش بروم برای این که روکش و فلان بگذارد. نرفتم و الان دم رفتن یادم آمد. توی سر زنان با نون تماس گرفتم که دستم به دامنت. اصلا یادم نمی آید به نون گفته بودم دارم مهاجرت می کنم یا نه. به هر حال نون یک وقتی آن وسط مسطا پیدا کرد که بروم کلینیکی که آن وقت ها کار می کرد. کار دو جلسه را توی یک جلسه طولانی انجام داد. وسط کار هم رفتیم روی پست بام همسایه کلینیک سیگار کشیدیم با هم و یک کمی از گذشته حرف زدیم. به نون گفتم که چه قد دوست مهمی هست برایم. آن موقع فک می کردم که مهاجرت یک کمی هم شبیه تجربه مرگ است و آدم فک می کند دیگر برنمی گردد و باید چارتا وصیت کند.

توی تمام این سال ها هر دندانپزشکی که دندان نون را دید گفت که عجب کار حرفه ایی و کاملی. ماه پیش، بلاخره روکش دندانم ترک خورد. دیروز دندانپزشکم دندان دست ساز نون را با روکش تازه عوض کرد.


No comments:

Post a Comment